مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf
نوشته شده به وسیله ی علی در تاریخ 95/3/12:: 4:22 صبح
مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf
مقدمه
فاطمه پاره تن منست
سال پنجم هجرت و حفر خندق
نخستین کسی که بعد از رحلت پیامبر به او پیوست
مخالفت با تجمل گرایی و اطاعت از رهبری
از او درخواست چیزی نکن
دعا برای همسایه
وای بر کسی که در اتش دوزخ افتد
مائده بهشتی
مقدم داشتن دیگران بر خود
بهتر ازانگشتری
دختر فضه کنیز حضرت زهرا (س)
تصرف فدک
در بستر بیماری
شهادت
وصیت های حضرت زهرا
وصیت های سیاسی
وصیت های مکتوب
نقش حضرت زهرا در نبردهای اسلام
فاطمه زهرا در فتح مکه
فاطمه زهرا در کنار مزار شهدا
پاکدامنی و عفاف حضرت زهرا
حضرت زهرا ، رکن امیرالمؤمنین
فاطمه محور اهل بیت
نقش حضرت زهرا در اثبات حقانیت امیرالمؤمنین
رویارویی پیامبران با ستمگران
دلیل زنده نگه داشتن یاد حضرت زهرا
خاتمه
منابع و مآخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بخشی از زندگی حضرت فاطمه (س) در pdf
حیا زیبایی بی پایان ،با مقدمه پروفسور لگنهاوزن ، و نگارش محمد مهدی حر زاده
زندگی نامه حضرت زهرا سلام الله علیها
جایگاه زن در اندیشه امام خمینی ، مؤسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی
عوالم، ج 11، ص 447، جلاءالعیون شبعر، ج 1، ص 183
2ـ شرح نهجالبلاغه، ج 15، ص 40 از بیست جلدىها
3ـ عوالم، ج 11، ص 222- بحارالانوار، ج 43، ص 90،ح 13- جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 154
فاطمه پاره تن من است
چیزی از ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت علی علیه السلام نگذشته بود ، روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به دیدار انها امد و از احوالسان جویا شد . پس از ساعتی علی علیه السلام برای انجام کاری از خانه ببیرون رفت . پیامبر به فاطمه یلام الله علیها فرمود : دخترم حالت چطور است ؟ شوهرت را چگونه شوهری یافته ای ؟
فاطمه یلام الله علیها عرض کرد : پدر جان شوهرم را شوهری بهترین یافتم ، ولی جمعی از زنان قریش نزد من امدند و گفتند رسول خداصلی الله علیه و اله تو را به همسری کسی در اورده که فقیر و تهی دست است .پیامبر فرمود دخترم ، نه پدرت فقیر است و نه شوهرت .خداوند گنجینه های طلا و نقره تمام زمین را در اختیار من نهاده است ولی من از انها چشم پوشیدم و پاداشی را که در پیشگاه خداست برگزیدم. دخترم ، اگر انچه را پدرت می داند می دانستی ، دنیا در نظرت ناچیز جلوه می کرد . سوگند به خدا در نصسحت و اموزش تو کوتاهی نکردم . شوهر تو در تقدم به اسلام و در علم و حلم از همه مقدم تر و بهتر است .دخترم ، وقتی خدا وند بر سراسر زمین نگاه کرد ، دو مرد را برگزید ، یکی از ان دو را پدر تو قرار داد و دیگری را شوهر تو . دخترم ، شوهر تو نیکو شوهری است ، هموتره در همه امور از او اطاعت کن
سپس پیامبر حضرت علی را به حضور طلبید و در شان و مقام فاطمه سلام الله علبهت مطالبی فت و تز جمله فرمود : فاطمه پاره تن منست ، هر که او را برنجاند ، مرا رنجانده و هر کس او را شاد کند مرا شاد کرده است . امام علی علیه السلام درشان حضرت زهرا سلام الله علیها می گوید : سوگند به خدا هرگز فاطمه را خشمگین ومجبور به کاری نکردم تا آن زمان که خداوند روح او رابه سوی خود قبض کرد واو نیز هیچگاه مرا ناراحت نکرد و از من نافرمانی ننمود . هر زمان به او نگاه می کردم ، همه اندوهها و حزنها و رنجها یم برطرف می شد
بهترین چیز برای زنان چیست ؟
امام علی (علیه السلام ) می فرماید: جمعی در حضور رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) بودند و من هم بودم . پیامبر رو به ما کرد و فرمود : اَخْبِرُنی اَیُّ شَیْیء خیرُ لنّساء؟ »« به من بگویید بهترین چیز برای زنان چیست ؟
هر کدام چیزی گفتیم ولی حضرت نپذیرفت و سرانجام از دادن پاسخ درمانده شدیم سپس حاضران متفرق شدند. من نیز به خانه آمدم و موضوع سؤال پیامبر و عجز ما از جواب دادن به آن را برای زهرا بیان داشتم . فاطمه فرمود : ولی من پاسخ سؤال را می دانم
سپس فرمود : خیر للنّساء اَنْ لا یَرینَ الرِّجال وَلا یَراهُنَّ الرِّجال
بهترین چیز برای زنان آن است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز آنها را نبینند
حضرت علی (علیه السلام ) می فرمایند : به حضور رسول خدا رفتم و عرض کردم پاسخ پرسش شما این است : « بهترین چیز برای زنان آن است که نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز آنها را نبینند .»
رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) فرمود : تو که نزد من بودی و جواب این سؤال را ندادی ، اکنون به من بگو بدانم چه کسی این پاسخ رابه تو آموخت ؟
عرض کردم : فاطمه این جواب را داد. پیامبر خرسند شد و فرمود : اِنَّ فاطمه بِضْعَهُ مِنّی. همانا فاطمه پاره تن من است
در رواییتی دیگر آمده است که در پاسخ پرسش پیامبر که از یاران خویش پرسیده بود که زن چه وقت به پروردگار خویش مقربتر است ؟ فاطمه ( علیها السلام ) فرمود : زن آنگاه به خدای خود نزدیکتر است که در قعر منزل خویش اقامت گزیند
توضیح : البته بر همگان روشن است که بیرون آمدن زنان از منزل مادامی که سبب انجام حرامی نشود ، حرمت ندارد و احیانا به خاطر پاره ای از امور لزوم پیدامی کند . منظوراز این روایت این است که بهتر است که زنان بدون جهت و ظرورت از منزل خارج نشوند تا در معرض نگاه مردان بیگانه نباشند
سال پنجم هجرت و حفر خندق
سال پنجم هجرت بود . پیامب اکرم صلی الله علیه و اله برای جلوگیری از سپاه دشمن به مسلمانان دستور داد حفر خندق کنند و خود نیز با انها اماده ساختن چنین سنگر بزرگی شدند . در این هنگام شرایط به قدری سخت بود که گاهی مسلمانان ، از جمله شخص پیامبر ، چند روز گرسنه می ماندند . روزی فاطمه سلام الله علیها که پاره نانی تهیه کرده بود ، خودرا به جبهه و نزد رسول خدا صلی الله علیه و اله رسانید و ان پاره نان را به پدر داد
پیامبر پرسید : این پاره نان از کجاست ؟ فاطمه سلام الله علیها عرض کرد نانی برای حسن و حسین پخته بودم که این قسمت از ان را برای شما اوردم . پیامبر فرمود : فاطمه جانم ، بدان که این پاره نان نخستین لقمه ای است که پدرت پس از سه روز گرسنگی به دهان می گذارد
نخستین کسی که بعد از رحلت پیامبر به او پیوست
عایشه یکی ازهمسران پیامبر صلی الله علیه و اله می گوید : در میان مردم هیچ کس را ندیدم که شباهتش به پیامبر همانند فاطمه باشد . هنگامی که فاطمه به حضور پیامبر می امد ان حضرت با اغوش باز از او استقبال می کرد و دستهایش را میبوسید و در مجلس نزد خویشش می نشاند . و هر گاه پیامبر بر فاطمه واردمی شد ، او بر می خاست و دستهای پدرش را می بوسید . هنگامی که پیامبر در بستر مرگ ارمیده بود ، فاطمه را نزدیک خود خواند و به طور مخصوص و اهسته با او سخن گفت فاطمه گریه کرد . سپس بار دیگر با او اهسته سخن گفت ، این بار فاطمه خندید . با خود گفتم :این نیز یکی از برتری های فاطمه بر دیگران است که هنکام گریستن می خندد.ان کاه علت را از فاطمه سؤال کردم ، فرمود : در این صورت اسرار را فاش ساخته ام .پس از انکه رسول خدا صلی الله علیه و اله از دنیا رحلت نمود ، به فاطمه عرض کردم علت گریه و خنده تو در ان روز چه بود ؟در پاسخ فرمود ان روز پدرم نخست به من خبر داد که از دنیا می رود ، این بود که گریه کردم ، سپس به من فرمود ، تو نخستین کس از اهل بیت من هستی که به من می پیوندی . و من شاد شدم و خندیدم
مخالفت با تجمل گرایی و اطاعت از رهبری
امام محمد باقر ( ع) فرموده است : رسول خدا صلی الله علیه و اله چون می خواست به سفر برود با اقوامش خداحافظی می کرد و با اخرین فردی که خداحافظی می کرد ، حضرت فاطمه علیها السلام بود و سفرش از خانه او اغاز می شد و چون باز می گشت ، ابتدا به خانه فاطمه علیها السلام می رفت و ساعتی در انجامی ماند و پی از ان به مسجد یا خانه خود و اقوامش می رفت . یک بار پیالمبر به سفر رفت و سپس باز گشت ، ابتدا طبق معمول همیشگی به خانه فاطمه امد و وضع خانه را دگرگون دید . فاطمه سلام الله علیها از غنائم جنگی که علی علیه السلام به دست اورده بود ، النگو و دست بند و و گوشواره و پرده ای تهیه کرده بود و پرده را جلوی در اویخته بود . پیامبر اندکی توقف نمود و زود از خانه خارج شد و به مسجد رفت و کنار منبر نشست . فاطمه سلام الله علیها دریافت مه این برخود پیامبر به خاطر ان پرده و دستبند و گردنبند و گوشواره بوده است ، سپس بی درنگ انها را توسط حسن . حسین علیهم السلام برای پیامبر فرستاد و گفت : سلام مرا به بهپدرم برسانید و بگویید ما پس از رفتن شما به سفر جز تهیه این ها کار دیگری نکرده ایم . اکنون هر طور که مایل هستید انها را به مصزف برسانید .پیامبر خوشحال شد و سپس سه بار فرمود : فاطمه وظیفه خود را انجام داد پدرش فدایش گردد
سپس انها را بین گروهی از مهاجرین از اهل صفه که نه خانه ای داشتند و نه مالی تقسیم کرد . انگاه فرمود : خداوند بر فاطمه رحکت اورد . همانا خدای متعال به جهت این پرده و النگو ها از لباس های بهشتی به او خواهد پوشاند و از زینت های بهشتی به او عطا خواهد کرد .سپس فرمود : دنیا برای محمد و ال محمد او قرار داده نشده است ، اگر دنیا در پیشگاه خدا به اندازه پر پشه ای ارزش می داشت کافران در دنیا یک شربت اب نمی نوشیدند . انگاه پیامبر برخاست و به خانه فاطمه سلام الله علیها رفت و او را تکریم نمود
و در روایت دیگر چنین امده است که امام سجاد علیه السلام فرمود : اسماء بنت عمیس برایم نقل کرد که من نزد جده تو حضرت فاطمه سلام الله علیها بودم هنگامی که رسول خدا بر او وارد شد و او گردنبندی از طلا بر گردن داشت که امیر مؤمنان از سهمن غنائم برای او خریده بود . پیامبر فرمود : ای فاطمه مردم نگویند فاطمه دختر محمد لباس جباران بر تن می کند . فاطمه یلام الله علیها گردنبند را فروخت و با ان برده ای را رید و ازاد کرد و رسول خدا از این کار شادمان شد
از او در خواست چیزی مکن
امام باقر علیه الیلام فذرموده است : فاطمه سلام الله علیها برای علی علیه السلام تعهد کرد که کار های خانه را انجام دهد و علی علیه الیلام قبول کرد که کارهای بیرون از منزل راعهداه دار شود . یک روز علی علیه السلام از فاطمه سلام الله علیها پرسید : ایا غذایی داری ؟ فاطمه سلام الله علیها عزض کرد : از سه روز پیش ا کنون چیزی نداریم . علی علیه السلام فرمود : چرا به من نگفتی ؟ فاطمه (س) عرض کرد رسول خدا مرا از این که چیزی از تو بخواهم نهی کرده است و فرموده است : از پسر عمویت چیری درخواست مکن . اگر چیزی اورد از او بگیر وگرنه تو از او خواهش نکن
دعا برای همسایه
کلمات کلیدی :